اشتباهات محاسباتی (موانع تفکر هوشمندانه – 17)
یکی از شایعترین اشتباهات محاسباتی، استناد و اکتفاءِ صِرف به «میانگین» است.
فرض کنید در جمعی حضور دارید که هر کدام درآمد مشخص ماهیانه دارد. پس میانگین درآمد آن جمع، عددی مشخص خواهد بود به طور مثال ده میلیون تومان در ماه. به یکباره آقای بیل گِیتس از در وارد میشود و به جمع شما میپیوندد. الان میانگین درآمد جمع چقدر خواهد بود؟ بله بیش از میلیونها دلار!
در حقیقت با وارد شدن یک دادۀ خاص یا استثنایی یا پَرت، میانگین به شدت تغییر میکند. پس اگر محاسبات بعدی را بر پایۀ چنین میانگینی انجام دهید مطمئنا به خطا خواهید رفت.
بعضی از کارشناسان و تحلیلگران هم برای رفع مشکلات، راهکارهایی ارائه میدهند که فقط نتایج محاسبات آماری بهبود یابد ولی در عمل آب از آب تکان نخورده و چیزی عوض نشده. به مثال زیر دقت کنید:
فکر کنید مسئول اداره دو شعبه از فروشگاههایی هستید که در مجموع 6 فروشنده دارد. فروشندگان 1 و 2 و 3 در شعبه اول و فروشندگان 4 و 5 و 6 در شعبه دوم کار میکنند. به طور متوسط فروشنده 1، هر هفته 1 ماشین میفروشد و فروشنده 2 هر هفته 2 ماشین و … و فروشنده 6 هر هفته 6 ماشین. پس در وضعیت فعلی میانگین فروش هفتگی شعبه اول 2 ماشین در هفته خواهد بود:
1+2+3=6 , 6/3=2
و میانگین فروش هفتگی شعبه دوم 5 ماشین در هفته خواهد بود:
6+5+4=15 , 15/3=5
حالا مشاور شرکت برای افزایش فروش هر دو شعبه این پیشنهاد را میدهد: فروشنده شماره 4 از شعبه دوم به شعبه اول انتقال یابد. یعنی در شعبه اول میانگین فروش هفتگی را به 2.5 و در شعبه دوم میانگین را به 5.5 ارتقاء میدهد. بدون آنکه تعداد فروشندگان یا حتی میزان فروش هفتگی هر فروشنده کوچکترین تغییری داشته باشد!
میانگین فروش هفتگی شعبه اول 2.5 ماشین در هفته خواهد بود:
1+2+3+4=10 , 10/4=2.5
و میانگین فروش هفتگی شعبه دوم 5.5 ماشین در هفته:
6+5=11 , 11/2=5.5
(ریاضیات است دیگر)
پس قبل از استناد به آمار و ارقام و محاسبات، بررسی کنید که چه روش محاسباتی را باید برای چه نتیجه گیریای انتخاب کنید.
فهرست کامل سری مقالات موانع تفکر هوشمندانه را اینجا مشاهده کنید.
سوال، نظر، دیدگاه و کامنت در پایین همین صفحه فراموش نشود.