اشتباه در تحلیل نتایج (موانع تفکر هوشمندانه – 3)
بدن یک قهرمان شنا را نگاه کنید. فکر میکنید تمریناتِ زیاد، بدنِ شناگر را زیبا کرده؟
صاحبان مدرک MBA را در نظر بگیرید. فکر میکنید درآمد بالای آنها ناشی از مدرک MBA باشد؟
آیا در تبلیغات، لوازم آرایشی باعث زیباییِ مدلها هستند؟
آیا شامپوها باعث قوی شدن موهای افرادِ مصرفکنندهاش شده؟
آیا شخصیتِ مؤسسان و خلاقیت و نوآوریِ آنها و ایدۀ جذاب و جدیدشان، گوگل را گوگل کرد؟
جواب همۀ این سؤالات منفی است! ولی اغلب به آنها جواب مثبت میدهیم!
در حقیقت باید بدانیم بدن شناگر یکی از فاکتورهای مهم در انتخابش برای تمرینات قهرمانی میباشد و به خاطر اندام مناسبشان بوده که شناگران خوبی شدند.
به همین ترتیب، افرادی به سراغ مدرک MBA میروند که درآمد بالایی دارند و میتوانند از پسِ هزینههای این مدرک بر آیند.
مدلهای حاضر در تبلیغات لوازم آرایشی خودشان زیبا بودند که برای تبلیغات انتخاب شدند و لوازم آرایشی آنها را زیبا نکرده!
و یا احتمال دارد افراد با موهای ذاتاً قوی از آن شامپو استفاده میکنند. شاید برای همین روی بطری شامپو نوشته «مخصوص موهای ضخیم».
طبق آمار، 80 درصدِ استارتاپها هم در 5 سال اول ورشکسته میشوند. پس عوامل زیاد دیگری هم وجود داشته که دست در دست هم گوگل را به موفقیت رسانده.
ولی در اغلب موارد، ما نتیجه نهایی را اشتباه تحلیل میکنیم و به عبارت دیگر رابطه علت و معلولی را برعکس تشخیص میدهیم.
ما باید همواره در مسیر موفقیت، نمونههای موفق را تحلیل کنیم ولی به خاطر داشته باشیم صِرفِ یک تحلیل سطحی و با دیدن فقط نتایجِ موفقیتِ یک فرد یا کسبوکار نمیتوانیم دلیل اصلی موفقیت را تشخیص دهیم. تحلیل عمیقتر و مطاله تمام مسیر موفقیت و فرآیند تصمیمگیری و حتی شاید عوامل تصادفی، مهمتر است و ما را به سمت کشف علتهای اصلی موفقیتِ آن نمونه هدایت میکند. در اصل یک نتیجۀ خوب لزوماً نشان دهندۀ یک تصمیم خوب نیست و بر عکس.
فهرست کامل سری مقالات موانع تفکر هوشمندانه را اینجا مشاهده کنید.
سوال، نظر، دیدگاه و کامنت در پایین همین صفحه فراموش نشود.