طمع و هوس

طمع و هوس (موانع تفکر هوشمندانه – 16)

فرض کنید مدیر ارشد یک سازمان هستید. به شما می‌گویند بیایید در فلان پروژه سرمایه‌گذاری کنید‌‌. سرمایه‌گذاری خیلی جذاب به نظر می‌رسد. شما هم قانع می‌شوید و سرمایه‌گذاری می‌کنید سه ماه بعد به شما می‌گویند اگر یک میلیارد دیگر به پروژه تزریق نکنید، کل سرمایه‌گذاری از بین می‌رود شما دو گزینه دارید:

یا اعلام کنید که تصمیم‌تان از اول برای سرمایه‌گذاری اشتباه بوده است که این منجر به از بین رفتن اعتبار چندین ساله شما می‌شود یا اینکه یک میلیارد دیگر تزریق کنید. خُب شما گزینه دوم را انتخاب می‌کنید!

ماه بعد می‌گویند انجام پروژه به یک مانع خورد و تا رشوه ندهیم کار جلو نمی‌رود. باید رشوه بدهیم وگرنه پروژه می‌خوابد. شما باز دو گزینه دارید، یا پروژه را کنسل کنید یا اینکه رشوه بدهید. شما گزینه دوم را انتخاب می‌کنید. و چون نمی‌دانید که چگونه رشوه را در حساب‌های شرکت ثبت کنید، مجبورید یک قرارداد صوری بسازید و حساب‌سازی کنید. دو ماه بعد می‌گویند که برای پیشبرد پروژه به یک امضای طلایی نیاز داریم که روی میز فلان مدیر گیر کرده است. اتفاقا آن مدیر با شما آشناست. از شما می‌خواهند که با وی لابی (مذاکره و بده‌بِستان) کنید. شما باز هم دو گزینه دارید…

خلاصه چشم باز می‌کنید و می‌بینید که بعد از مدتی یک پروژه دارید با هزینه‌های دو برابرِ تخمین اولیه، و با بازدهی‌ای معادل پنجاه درصدِ آنچه پیش‌بینی می‌شد و در ضمن شما آلوده به رشوه، حساب‌سازی، پولشویی و لابی‌گری کثیف شده‌اید. آنقدر فرو رفته‌اید که دیگر امکان بازگشت ندارید.

چه می‌توان کرد؟

تصمیمات با چسبندگی بالا را بشناسید. برخی تصمیمات هستند که وقتی آن‌ها را می‌گیرید بازگشت از آن‌ها آسان نیست. این تصمیمات معمولا بار مالی-عاطفی-اعتباری زیادی دارند. اولا که با وسواس (بررسی عمیق) این تصمیمات را بگیرید و دوم اینکه همیشه یک برنامه خروج (Exit Plan) داشته باشید. قرار نیست همه چیز طبق نقشه پیش برود.

سوابق و انگیزه‌های آدم‌ها را چک کنید. هر پیشنهادی از طرف یک پیشنهاد‌دهنده است. از خودتان بپرسید چرا این پیشنهاد به من ارایه شده؟

در مزایده‌ها هم احساساتی نشوید و برنده شدن در مزایده را لزوما سودآور ندانید!!! زیرا در مزایدات اغلب کالا‌ها به قیمتی بیش از مقدار واقعی خود به فروش می‌رسند و افراد شرکت‌کننده در مزایده فقط به فکر برد و یا رو‌کم‌کنی هستند و به ارزش واقعی آن کالا توجهی نمی‌کنند. برای همین، قبل از حضور در یک مزایده، یک قیمت ماکزیمم برای خود در نظر بگیرید و سپس 20درصد هم از آن کم کنید و بروید داخل مزایده.

در مسیر موفقیت هر جا متوجه تصمیم اشتباه شدید، شجاعانه اعلام و اعتراف کنید. برای مدتی کوتاه احمق به نظر رسیدن بهتر است از این است که یک عمر خسارتِ یک تصمیم اشتباه را تحمل کنیم. ممکن است بارها و بارها جلوی ضررها را سریع بگیریم حتی اگر زمان و هزینه و تلاش زیادی را تا آنجا متحمل شده باشیم. حداقل منفعتش آن است که که ضررِ بیشتر نخواهیم داد. به جای اینکه یک سال بعد متوجۀ یک ضرر هنگفت بشویم بهتر است همین الان جلوی بیشتر شدنِ ضرر را بگیریم. پس اینبار که در چنین موقعیتهایی قرار گرفتیم به آن موضوع «دوباره» نگاهی کنیم و «فقط نتیجه» را ارزیابی کنیم و نه هزینه‌ها و تلاش‌های زیادی که در مسیر متحمل شدیم.

فهرست کامل سری مقالات موانع تفکر هوشمندانه را اینجا مشاهده کنید.

سوال، نظر، دیدگاه و کامنت در پایین همین صفحه فراموش نشود.

نوشته‌های مشابه