پلهای پشت سرت را خراب کن!

پلهای پشت سرت را خراب کن!

در برخی جنگ‌ها و نبردهای خیلی قدیمی، فرماندهان پس از عبور از دریاها و رسیدن به ساحلی که جنگ درآنجا واقع می‌شد، کشتی‌ها را میسوزاندند یا غرق می‌کردند تا فقط یک انتخاب پیش روی سربازان بماند: «جنگیدن». که نهایتاً یا منجر به پیروزی یا منجر به شکست شود. بدین ترتیب توجه سربازان فقط بر مهمترین چیز ممرکز می‌شد: «جنگیدن». (البته ما کارآفرینان و نوآفرینان می‌دانیم که شکست هم خود سرآغاز پیروزی دیگری است).

اما انسان‌های معمولی غالباً به دنبال زیاد کردن گزینه‌های روی میز و گزینه‌های پیش رو هستند. برخی استارتاپ‌ها و شرکت‌های نو پا نیز در ابتدا همزمان به دنبال تمام گزینه‌های ممکن برای توسعه کسب‌وکارشان می‌روند و معمولا در آخر نیز هیچ کدام را نتخاب نمی‌کنند!

در نمونه‌ها دیگر، این نوآفرینان جوان میخواهند رضایت همه مشتریان و مخاطبین هدف را جلب کنند و محصول یا خدمت خود را به همه بفروشند. همانطور که قابل پیش‌بینی است نمی‌توانند به این مهم دست پیدا کنند. چون از اصل بخشبندی بازار و بخشبندی مشتری غافل شدند.

این قبیل تصمیمات، موفقیت استارتاپ و کسب‌وکار را به مخاطره می‌اندازد. برای همین است که از همان ابتدا بهتر است روی مهمترین مشتریان و مهمترین محصول یا خدمت و مهمترین امکاناتِ محصول یا خدمت‌مان تمرکز و سرمایه‌گذاری کنیم و به اصطلاح همۀ پل‌های پشت سر را خراب کنیم یا همۀ کشتی‌ها را غرق کنیم تا فقط یک گزینه پیشِ‌رو داشته باشیم.

باید قدرت نه گفتن به سایر گزینه‌ها را داشته باشیم و لیستی از گزینه‌هایی که حتی اگر زمانش هم داشتیم نباید سراغشان برویم تهیه کنیم.

نوشته‌های مشابه