پیاده‌سازی آزمایشی بازاریابی محتوا در یک استارتاپ یا شرکت

در اغلب موارد پیاده‌سازی برنامه‌های بازاریابی محتوایی بدلیل مغایرت با فرهنگ حاکم بر شرکت‌ها و استارتاپ‌ها، یک چالش بزرگ محسوب می‌شود. مهم نیست چه میزان به پیشبرد بازاریابی محتوایی علاقه دارید، در اکثر مواقع، سیاست داخلی هر شرکت کنترل آن را در دست خواهد گرفت. با این حال عملی شدن برنامه‌های آزمایشی برای بسیاری از بازار‌ها، بویژه بازارهای ساخت  و صنعت‌های مرتبط با بازاریابی محتوایی و شبکه‌های اجتماعی آسان تراست.

اما چرا این صنایعی موفق می‌شوند؟

اول از همه مسولان بودجهٔ شرکت‌ها، از کلمهٔ آزمایشی نمی ترسند .آنها متوجه اند که این برنامه‌ها برای امتحان کردن روش هستند. با این حال که میدانیم یک برنامهٔ بازاریابی محتوایی موفق به ماه‌ها و یا حتی یکسال  زمان احتیاج دارد تا تاثیرگذار باشد. مسوولان نمی خواهند چنین چیزی را بشنوند. کلمهٔ آزمایشی ترس از اینکه شرکت در طول این برنامه به طور غیر قابل برگشتی تغییر کند را از بین می‌برد. با این روش توقعات پایین می‌آیند و درواقع  یک موفقیت کوچک هم، دریافت بودجهٔ پیوسته‌ای که میخواهید را مقدور خواهد کرد.

در ادامه ده قدم برای موفقیت برنامه آزمایشی تان بیان خواهم کرد:

شماره ۱: بپرسید چرا؟

واقعا چرا می‌خواهید این کار را انجام دهید؟ قصد کسب‌وکارتان چیست؟ آیا این کارتان برای افزایش فروش است و یا کم کردن هزینه‌ها و یا برای کسب وفاداری مشتری هایتان و شاید جذب مشتری‌های بیشتر.

تمرکزتان را روی دلیل اصلی بگذارید تا بودجه لازم را دریافت کنید. اگر یکی از سه مورد قبلی که اشاره شد هدف شما نیست، احتمالا دارید اشتباه می‌کنید. قدم «عوامل لازم» را بعدا توضیح خواهیم داد. از خودتان بپرسید بعد از موفقیت برنامهٔ آزمایشی تان استارت‌آپ شما چه تغییری خواهد کرد؟

شماره ۲: بپرسید چه کسی؟

مشتری‌ها و مخاطبان‌های اصلی شما چه کسانی هستند؟ گروه هدف شما در بازاریابی محتوا چه کسانی هستند؟ هرچه این گروه کوچک تر باشد بهتر است.

در اکثر برنامه‌های آزمایشی تنها یک گروه واضح از مردم هدف قرار می‌گیرند. مردمی که بیشترین تاثیر را بر صنعت شما دارند.

ممکن است در بعضی مواقع هدف شما گروهی از اینفلونسرها باشند.

شماره ۳: بپرسید چه چیزی؟

هستهٔ محتوایی که هدف قرار داده اید چیست؟ در چه حیطه‌ای می‌توانید برای مشتری تان محصولی غیرقابل چشم پوشی ایجاد کنید؟

شماره ۴: بپرسید کجا؟

 مشتری‌های شما کجا محتوایتان را دریافت می‌کنند؟ آیا در یک وبلاگ است، یا یک پادکست، یا مجموعه‌ای از وبینار و یا مجموعه‌ای از کتاب. آیا هم اکنون بعضی از این محتوا‌ها را دارید تا به تحقق این کارکمک کند؟ چه چیزی باید بدست بیاورید که اکنون ندارید؟

هم چنین به دریافت چندین امتیاز از یک محتوا فکر کنید. برای مثال آیا یک کتاب دارید که بتواند به یک مجموعه کتاب الکترونیکی تبدیل شود یا مجموعه‌ای از کتاب الکترونیک دارید که به یک کتاب تبدیل بشود. آیا ممکن است هر کدام از کتاب‌های الکترونیکی را به مجموعه‌ای از وبینارها تبدیل کنید و آیا وبینارها می‌توانند به شکل پادکست در بیایند؟

از همان ابتدای برنامه آزمایشی تان به استفاده و سود بردن چند منظوره از محتوا‌ها فکر کنید.

شماره ۵: به ایجاد یک تیمِ در دسترس فکر کنید.

مشخصاً شما رهبر گروه هستید اما تنظیم برنامه به چه صورتی باید باشد تا تمام مواردی که درنظر دارید محقق شود و در این راه چه کسانی به شما کمک خواهند کرد. آیا کارمندانتان را از ادارات مختلف درون سازمان خود استخدام می‌کنید؟ اگر یک استارتاپ یا یک شرکت کوچک هستید آیا باید فریلنسر استخدام کنید؟

همانطور که می‌دانید در هنگام دریافت بودجه تان باید برای منابع داخلی و خارجی که برایتان وقت می‌گذارند، حقوق تعیین کنید. پس در اکثر برنامه‌های آزمایشی به دنبال فریلنسر باشید. بستن قرارداد موضوع مهمی است. پس تا زمانی که کارتان دائمی نشده است، از منابع خارجی استفاده کنید. بدنبال فریلنسرهای نویسنده، طراح و تهیه‌کننده باشید و به عنوان مدیر پروژه آنها را در ارتباط با یکدیگر قرار دهید.

شماره ۶: مواد و عوامل اولیه خودتان را مشخص کنید.

اصلی ترین عامل اولیه تان که روند برنامه تان را تعیین خواهد کرد،چیست؟ در اکثر موارد تعداد دنبال‌کننده‌ها یا دریافت‌کننده‌های محتوایتان، این مورد را مشخص می‌کنند.

وقتی این اطلاعات را در اختیار داشته باشید، می‌توانید اطلاعات دنبال‌کننده هایتان (فالوئرها) را با اطلاعات مشتری هایتان مقایسه کنید تا متوجه تفاوت رفتارشان شوید.

شماره ۷: مواد و عوامل ثانویه تان را مشخص کنید.

عامل ثانویه می‌تواند باعث پیشبرد عامل اولیه شود. به عنوان مثال، آیا افزایش بازدیدها منجر به افزایش دنبال‌کننده‌ها خواهد شد؟ گاهی اوقات خیر. بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو چطور؟ اشتراک گذاری منابع چطور؟ زمان سپری شده در سایت چطور؟ داشتن این اطلاعات بسیار خوب است اما اگر دلیل آن را ندانید، این اطلاعات اهمیتی نخواهند داشت.

باید بدانید عامل ثانویه چگونه بر عامل اولیه تاثیر گذاشته است وگرنه باید مجددا مدل تان را طراحی کنید.

شماره ۸: برای برنامه تان زمان مشخص کنید.

 اکثر برنامه‌های آزمایشی حدود ۶ ماه و گاهی ۹ ماه طول می‌کشند. اکثر مقام‌های ارشد با این مدت زمان توافق دارند. هدف شما در این زمان ۶ ماهه و یا ۹ ماهه دریافت جریانات مثبت کافی توسط عوامل اولیه و ثانویه‌ای که صحبت کردیم است تا بعد از آن بتوانید به اندازهٔ ۶، ۹ یا ۱۲ ماه دیگر بودجه دریافت کنید.

شماره ۹: آیا محتوای شما برای مشتری‌ها غیرقابل جایگزینی است؟

آیا محتوای شما در بازار یا صنعتِ هدف به اندازه کافی خاص هست؟ آیا کار شما  برای مشتری‌ها ارزشمند است؟ یا ممکن است آن را به راحتی جایگزین کنند؟ آیا در حال حاضر نیز برای مشتری‌های احتمالی تان منابع مشابهی وجود دارد؟ اگر اینگونه است شاید لازم باشد مخاطبان هدفتان را به گروه محدودتری تبدیل کنید و یا تمرکز محتوایتان را بر روی موردی خاص تر افزایش دهید.

وقتی به احتمال جایگزین شدن نگاه می‌کنید، بهتر است دقت کنید که آیا برنامهٔ آزمایشی شما چیز خاص و با ارزشی برای مشتری هایتان بهمراه دارد؟

و آخرین مورد و شماره ۱۰: موفقیتتان را اعلام کنید.

از همان ابتدا برای موفقیت برنامه‌ریزی کنید و سپس هر موفقیتی که بدست می‌آورید، با اطمینان، به اشتراک بگذارید. بازخورد دریافتی تان در ۶ ماه چگونه خواهد بود؟ هم اکنون چه کاری می‌توانید انجام دهید که به بیان گزارش موفقیتتان کمک خواهد کرد؟

شاید بخواهید با فالوئرها یا همان دنبال‌کننده هایتان مصاحبه کنید. تهیه فیلم به درک تجربهٔ آنها از استفادهٔ محتوایتان کمک می‌کند. آیا می‌توانید از نمودارهای گرافیکی برای به نمایش گذاشتن تاثیرتان بر میزان خرید استفاده کنید؟ آیا می‌توانید تغییر روند فروش را نشان دهید؟

به همان اندازه که موفقیتِ بازخورد دریافتی تان مهم است، چگونگی بیان آن به مسولان شرکت یا تصمیم گیرندگان استارتاپ نیز مهم است. بسیاری از بازاریابها تا پایان کارشان به این مورد فکر نمی‌کنند اما شما باید بدانید چگونه موفقیتتان را به وسیلهٔ خود برنامه تان تعریف کنید.

امیدواریم این ده کلید برای آغاز برنامه آزمایشی شما را مجبور کند که  به چگونه ایجاد کردن یک شیوه محتوایی مورد قبول برای مجموعه تان، فکر کنید.

نوشته‌های مشابه