آدم های سمی و دوستان واقعی
چگونه دوستان سمی و عشاق سمی را بشناسیم و از آنها دوری کنیم؟

دوستان سمی
ما گاه خود را وادار به تحمل کسانی می کنیم که هر نامی می توان بر آنها نهاد جز دوست. شاید بهطور ناخودآگاه زیر بار چنین رفاقتی می رویم مثلاً دلمان برای شان می سوزد یا با یکدیگر به یک مدرسه رفته و با هم بزرگ شده ایم یا شاید کنار آنها مانده ایم چون قسمتی از زندگی مان بوده اند و مدتی مدید با آنها به سر برده ایم.
به هرحال اهمیتی ندارد که توجیه ما در ادامه این دوستی چیست و آنچه مهم است این است که این افراد برای ما حاصلی جز احساس بی اعتمادی، ناامنی، سرخوردگی و درد و رنج ندارند چرا که یا همواره ما را در مواقع نیاز تنها گذاشته اند و یا اعتماد به نفس ما را خدشه دار کرده اند.
به خاطر داشته باشید که اگر سالهاست کسی را می شناسید لزوما به این معنی نیست که شما دوست یکدیگر هستید. دوستی تعاریفی دارد که اگر فردی مشمول این تعاریف نبود دوست شما نیست ولو هم دوره سالهای مدرسه، کودکی و همسایه یا هم صحبت قدیمی شما بوده باشد.
پس باید از نهادن نام دوست بر هر فردی اجتناب کرد تا بعدها دچار آسیب های ناشی از اعتماد و دلبستگی به آن نشوید و گرنه مجاز نیستید کسی به غیر خود را ملامت کنید.
- دوست کسی است که در بحران های زندگی شما را صادقانه و خیرخواهانه کمک میکند تا به سلامت از این مراحل بگذرید.
- دوست شما کسی است که با موفقیت های شما حقیقتاً خوشحال میشود و نسبت به شما حسد نمی ورزد.
- دوست واقعی کسی است که باعث تزلزل اعتماد به نفس شما نمی شود و در پشت سر از شما بدگویی نمیکند بلکه به دفاع از شما برمی خیزد.
- دوست کسی که با شما رقابت ندارد.
- دوست واقعی کسی است که اشتباهات شما را صادقانه و دلسوزانه جلوی روی شما و نزد خودتان مطرح میکند نه کسی که در مورد اشتباه شما با همه صحبت میکند غیر از خود شما.
هر کسی که غیر از این صفاتی که در این جا به عنوان صفات دوست از آنها یاد شده رفتار دیگری با شما در پیش گیرد در حقیقت دوست شما نیست یا دوست نادان محسوب می شود که البته خطر دوست نادان کمتر از خطر دشمن آشکار نیست.
هیچ فردی صددرصد کامل و بی نقص نیست و حتی ممکن است دوست حقیقی هم در مورد ما دچار اشتباه شود و این همان نقطه ای است که باید با گفتگوی سالم و صادقانه بین شما دو نفر به نتیجه منطقی و عاقلانه در مورد آن رسید نه اینکه آن را پشت گوش انداخت تا بدبینی و دشمنی بر روی هم تلنبار شود.
به این معنی که اگر فردی که همواره وی را دوست خود می دانسته اید کاری در حق شما کرد که از دوست انتظار نمیرفت باید با بهرهگیری از شگردهای رویارویی مستقیم و پرسش توأم با آرامش این مسئله را در میان خودتان مطرح و در مورد آن گفتگو کنید تا به حل و فصل آن بینجامد. به دنبال آن، توجه توام با مهربانی می تواند به شما دو نفر کمک کند تا دوستی و احترام و اعتماد به خود را از ورطه سقوط نجات دهید و در مسیر صحیح هدایت کنید.
عشاق سمی
گفته میشود که عمیق ترین شکل دوستی، دلبستگی عاشق و معشوق به یکدیگر است. اگر ما کسی را تا به آن حد دوست داریم و به او اعتماد داریم که میتوانیم در مقابل او زوایای روح و روان (و حتی جسم) خود را عریان کنیم و از همه مسائل خصوصی مان مطلع سازیم، پس باید بتوانیم با این فرد راحت ترین شکل گفتگو را نیز ترتیب دهیم.
ولی در بسیاری مواقع در روابط بین دو دلداده می بینیم که یکی از آنها نمیتواند با دیگری گفت و گوی درست و منطقی داشته باشد. اگر فردی عاشق واقعی شماست پس چرا در بسیاری مواقع اسباب درد و رنج شما را فراهم می کند؟ چطور میتواند به احساسات و عواطف شما آسیب بزند و آن را نادیده بگیرد؟ چرا کاری میکنند که شما در مقابلش احساس شکنندگی کنید؟
سرانجام میبینیم که ما به فردی ضعیف و بی اراده تبدیل شده ایم که به سبب علاقه زیاده از حد رفتارهای نادرست او را نادیده میگیریم و میترسیم که ناراحتیمان را از رفتارهایش در میان بگذاریم. البته زمانی که رابطه عاشقانه به درجه ای رسید که گفتگوی منطقی در آن جایی نداشت آن نقطه آغازِ رسمی شدن رابطه عاشقانه است.
فردی که شما او را در زندگیتان در جایگاه عشق قرار داده اید و به او دل بسته اید باید احترام شما را کاملا حفظ کند. اگر چنین نبود در ابتدا با شگرد بذل عشق و محبت و توجه با او روبرو شوید تا از سمی شدن رابطه عاشقانه جلوگیری کنید. حتی می توانید از شگرد پرسش توأم با آرامش یا توسل به شوخی استفاده کنید تا راه را برای گفتگوی منطقی و دوستانه بگشایید.
در برخی موارد معدود نیز انبار خشم و سردرگمیِ انباشته شده از قبل، منفجر شده و طرفین شروع به فریاد کشیدن بر سر یکدیگر می کنند و در میان فریاد و مشاجرات آنچه در دلشان است مطرح میکنند و بار سمی آن را به بیرون تخلیه میکنند که البته این برون ریزی خشم و عواطف درونی باعث میشود هر یک متوجه شوند در دل دیگری چه می گذرد!!
پس از پایان فریاد کشیدن ها و برون ریزی نگرانیها اوضاع رو به آرامش میگذارد و آن دو شروع به گفتگوی منطقی و متمدنانه میکنند هرچند کلمات و جملات خشنی که در حین دعوا به یکدیگر گفته میشود و مشاجره شدید، شیرینی و حلاوت آن موقعیت را به کام آنها تلخ میکند ولی از آن به بعد باید تصمیم بگیرند در زمینه هر مشکلی که بینشان پیش می آید مانند دو انسان بالغ و فهمیده با یکدیگر به طور واضح و آشکار گفتگو کنند تا خشم فرو خورده شان به دیگی جوشان تبدیل نشود.